کد مطلب:19129
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
آيا تضرع و لابه انسان در حال خطر همراه با يأس و نا اميدي است يا همراه با اميد؟
در جواب بايد گفت: بين آرزو و اميد فرق است، انسان آرزويي دارد و اميدي. آرزوي محض آن است كه انسان ميداند، متعلق آرزو وجود ندارد و فقط در حدّ «اي كاش اين چنين بود يا آن چنان ميشد» است و چون ميداند متعلق آرزو وجود ندارد اولاً: هرگز فرياد نميكشد، ناله نميكند؛ زيرا آرزوي محض موجب ناله نميشود و ثانياً: گرفتار يأس و پژمردگي و افسردگي ميگردد. اما انسان اميدوار چون متعلق اميد او وجود دارد، ناله و فرياد ميكند و اگر نتوانست حرف بزند با لابه گرايش قلبي خود را ارائه ميدهد. كسي كه در دريا غرق شده و يا گرفتار آتش يا خطر سقوط از فضا است، از دل فرياد كمك خواهي سر ميدهد.
قران كريم تعبيرش اين است كه انسان در حال خطر جوار و ناله دارد و استغاثه ميكند و كمك ميطلبد، از چه مبدئي؟ از كسي كه مسبب اسباب است؛ زيرا همه اسباب قطع شده و فقط سبب حقيقي كه قابل قطع و گسستن نيست، باقي مانده و آن سبب بالذات خداست. انسان در حال عادي ميپندارد و ميگويد: اين نعمت را خودم زحمت كشيدم و فراهم كردم، يا اگر علمي نصيب او شد، ميگويد: خودم زحمت كشيده علم را فرا گرفتهام، اما وقتي از علل و اسباب گسسته شد به سوي كمال مطلق متوجه ميشود. و او را مبدأ فاعلي تمام نعمتها ميداند و از او درخواست كمك ميكند.
در سوره انعام فرمود: «قُل أَرأَيتكم إِن أَتيكم عَذاب الله أَو أَتتكم الساعة أَغَير الله تدعون إن كُنتم صادِقين ـ َبل إِيّاه تَدعون فَيكْشف ماتدعون إليه إن شاء وتنسوْن ما تشركون» انعام/40 و 41 اگر پروردگاري غير خدا هست، در صورتي كه قيامت ناگهان ظهور كند يا مشكلي دامنگيرتان شود، آيا غير خدا را ميخوانيد؟! در آن هنگام تنها خدا را ميخوانيد تا اگر مشيت او تعلّق گرفت شما را از سختي برهاند و آنچه را كه براي خدا شريك قرار ميداديد، به كلّي فراموش ميكنيد.
از آيه مزبور دو مطلب استفاده ميشود:
1 ـ نهاد انسان بر اين است كه اگر علل و اسباب ظاهري قطع شد فقط خدا را ميخواند و تنها از او مسئلت ميكند، آنگاه خداوند اگر مصلحت ديد و شايسته كمك تشخيص داد، پناهنده را نجات ميدهد.
انسان در حال امنيت و آسايش خدا را فراموش ميكند، ولي در حال خطر، شرك را از ياد ميبرد. منشأ فراموشي خدا هم توجه به دنيا و سرگرمي به آن است «ولكن متعتهم وابائهم حتي نَسُوا الذكر و كانوا قوماً بُوراً» فرقان/18 بهرههاي دنيايي كه به آنان و نياكانشان داده شده ياد حق را فراموش كردند.
2 ـ با دقت در آيه و اين كه انسانهاي عادي در حال رفاه خدا را فراموش ميكنند و در حال خطر، شرك و بت پرستي را، استفاده ميشود كه توحيد اصل است و شرك امري عارضي است؛ زيرا گرايشهاي غبارآلود نسبت به گوهر جان انسان عارضي است و بينش شرك را به همراه خود ميآورد، هنگام غبار روبي و زدودن هر چه غير از گوهر ذات انساني گرايش توحيدي شكوفا ميگردد.
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.